(~. پَ جِ) (ص مر.) صنعتگر.
(تِ) [ فر. ] (اِ.) ابزاری برای ثابت نگه داشتن اندام شکسته بدن.
(تُ یِّ) [ فر. ] (اِ.)
۱- کارگاه هنری که در آن چند هنرجو زیر نظر استاد به کار مشغولند.
۲- جایی که در آن فعالیت هنری انجام میشود.
(تَ) (اِ.) اتم.
(مُ فِ) [ فر. ] (اِ.)
۱- توده هوایی که اطراف کره زمین را فرا گرفته، جو.
۲- کنایه از: اوضاع و احوال.
(تِ) [ فر. ] (ص. اِ.) منکر وجود خدا، بی اعتقاد به وجود خدا.
(تُ) [ فر. ] (اِ.)
۱- ورق برنده در بازی.
۲- دستاویز، بهانه.
[ په. ] (اِ.) نگاهبان آتش.
[ ع. ] (اِفا.) آینده، آن که پس از این آید.
(یِّ) [ ع. ] مؤنث آتی ؛ آینده.
[ ع. ] (اِ.) جِ اثر؛ نشانهها.
[ ع. ] (اِ.) جِ اثم ؛ گناهها، بزهها.
(ثِ) [ ع. ] (اِفا.) گناهکار، مجرم.
(دَ) (مص م.) از حد گذراندن.
(اِ.)(عا.) = آژان:مأمور شهربانی، پاسبان.
(جُ) (اِ.) معرب آگر یا آگور؛ خشتی که در کوره پخته شده باشد و یکی از مصالح قدیمی ساختمان سازی است و اندازه آن معمولاً از حدود ۲۰*۲۰ تا حدود ۲۵*۲۵ سانتی متر است و انواع مختلف دارد: نظامی، ختایی، ...
(~ ِ نَ) (اِمر.) نوعی از آجر که از اکسید منیزیوم و برخی از سیلیکاتهای دیرگداز ساخته میشود و در مقابل حرارت مقاومت دارند.
(جُ یا جَ) (اِ.) آروغ.
(جِ) [ ع. ] (ص.)
۱- آینده.
۲- آخرت.
۳- مدت دار.
[ فر. ] (اِ.)
۱- افسری که در خدمت افسر عالی رتبه باشد.
۲- (عا.) آژان، مأمور پلیس.