(~. خَ) (اِمر.) ساختمانی که طبقات زیاد دارد.
(~. نِ) (اِمر.) سقف.
(~.)(ص نسب.)
۱- سماوی، سپهری.
۲- نجومی.
۳- عالی.
۴- آبی روشن.
۵- خدایی.
(ص.) نک آشموغ.
(~.)(اِ.)۱ - کشت و زراعت.
۲- زمینی که برای کشت آماده کرده باشند.
(~.) (اِ.)
۱- آس، آسیا.
۲- محور، سنگ آسیا.
(س ِ) (اِ.) آفتی که در گیاه باعث پژمردگی میشود.
(س ِ) (اِمر.) دومین مهره گردن انسان که بعد از مهره اطلس قرار دارد.
(دَ) (مص ل.)
۱- آرمیدن، استراحت یافتن.
۲- سکون یافتن، آرام گرفتن.
۳- خوابیدن، خفتن.
۴- توقف کردن، درنگ کردن.
(دِ) (ص مف.)۱ - خستگی در کرده.
۲- آرام گرفته،
۳- فارغ.
۴- خوش، شادمان.
۵- تنبل، بی کاره.
۶- بی رنج، بی تعب.
۷- بهره مند.
(~. طِ) [ فا - ع. ] (ص مر.)آسوده - دل، فارق البال.
(~. دِ) (ص مر.) آسوده خاطر، فارغ البال، بی دلواپسی.
(دِ)(حامص.)
۱- آرامش، آهستگی.
۲- استراحت، راحت.
۳- فراغ بال.
[ فر. ] (اِ.) دارویی که خاصیت تسکین درد، تب بری و ضد روماتیسمی دارد.
[ فر. ] (اِ.) از انواع کرمهای لولهای که در روده میزبان (انسان و خوک) زندگی و تخم ریزی میکند، کرم روده.
[ ع. ] (ص.) اندوهگین، غمگین.
[ په. ] (اِمر.)
۱- آسیاب.
۲- هر یک از دندانهای عقب دهان، که تعداد آنها ده عدد در هر فک میباشد.
۳- (اِخ) [ یو. ] بزرگ ترین و پرجمعیت ترین قاره دنیا.
[ په. ] (اِمر.) آسی که با نیروی آب کار میکند. ؛ ~به نوبت کنایه از لزوم رعایت کردن نوبت.
(گَ) (ص فا) کنایه از: گرداننده اصلی کارها.
(ص. اِ.) کسی که نگه داری و اداره آسیاب را بر عهده دارد.