(زَ) (اِمر.) نک آفتاب زرد.
(مَ) (اِمر.)
۱- نوعی وسیله آتش بازی که به هنگام سوختن به چند رنگ درمی آید.
۲- یکی از فنون کُشتی.
۳- پُشتَک وارو زدن.
(نَ زَ دِ) (ق.) پیش از طلوع.
(نِ) (ص.) بیکاره، تنبل.
(پَ رَ) (اِ.)
۱- جانوری است شبیه به مارمولک، از رده خزندگان با زبانی دراز که از آن برای شکار حشرات استفاده میکند.
۲- گیاهی از تیره گاوزبان که در اراضی بایر روید، و گلهای کوچک و سفید و آبی دارد.
۳- مجازاً، ...
(گَ)
۱- (ص فا.) سایبان، چتر.
۲- پارچه ضخیم یا لبه کلاه که جلو تابش آفتاب بر چهره را میگیرد.
۳- (اِمر.) گیاهی از تیره مرکبان که تخم آن را تف داده یا روغن گیرند.
(گَ دِ)(اِمر.) نک آفتاب پرست.
(گَ دَ)(اِمر.) نک آفتاب پرست.
(گَ. کَ دَ) (مص ل.) کنایه از: بیکاری و ولگردی.
(اِمر.)
۱- سایبان، چتر.
۲- جایی که هر روز آفتاب در آن بتابد، آفتاب رو.
(بِ) (اِمر.) ظرفی فلزی یا پلاستیکی با لوله بلند و باریک که سر آن گشاد است و در آن آب کنند و جهت نظافت استفاده کنند. ؛ ~ خرج لحیم کردن (کن.) تعمیر کردن کالای فرسودهای که هزینه تعمیر ...
(~. دُ)(ص مر.) دزدی که چیزهای کم ارزش میدزدد.
(~. لَ گَ) (اِمر.) آفتابه و لگن برای شستن دست و دهان قبل و بعد از غذا.
(ص نسب.)
۱- منسوب به آفتاب، شمسی.
۲- در آفتاب پرورده.
۳- در آفتاب خشک شده: کشمش آفتابی.
۴- بی ابر.
۵- رنگ بگشته و داغ زده از آفتاب.
(شُ دَ) (مص ل.)
۱- علنی شدن.
۲- پیدا شدن.
[ روس. ] (اِ.)=آفتامات:کلید خودکاری اس ت که فقط اجازه میدهد برق ازجانب دینام به باطری رود ولی اجازه بازگشت نمیدهد.
(دُ)(ص.)۱ - آخرین، نها ی ی.
۲- سرانجام، فرجام.
(زِ) (اِ.) شعله، زبانه.
(رَ) (اِ.)
۱- حشمت.
۲- اورنگ.
(زِ) (اِ.)
۱- آتشگیره، آتش زنه.
۲- فتیله چراغ.