(~.)(اِ.)
۱- چرک و ورم کردن پای دندان، آبسه.
۲- جوش مانندی که در پلک چشم بوجود میآید.
(~.) (اِ.) (عا.) کینه، عداوت.
(~.) (اِ.) دارو، دوا.
(~. وَ)(اِمر.)۱ - دست فروش، دوره گر د.
۲- عطار، پزشک.
(~. کَ دَ) (مص ل.) پافشاری کردن، اذیت کردن.
(لُ) [ انگ. ] (اِ.)
۱- شمعک.
۲- طبقه همکف ساختمان که ارتفاع آن از بقیه طبقهها کمتر است و معمولاً به عنوان پارکینگ و موتورخانه و یا انباری استفاده میشود.
(وَ) (اِمر.) داروفروش.
(اِمر.)
۱- پای پیل.
۲- مرضی است که پای آدمی باد میکند و بزرگ میشود.
(لَ) (اِ.) نک بیلک.
(شَ) (اِمر) ترشک، ریواس.
(ص مر.)
۱- به رنگ پیل، خاکستری.
۲- مانند فیل از بزرگی و سنگینی.
(پَ یا پِ) (اِ.)
۱- عهد، قرارداد.
۲- شرط.
(~. مِ) (اِمر.) تعهدنامه، عهدنامه. (فره).
(~.) (ص.) کسی که انجام دادن کاری را در برابر گرفتن پول معینی به عهده میگیرد، مقاطعه کار، کنتراتچی.
(پَ یا پِ نِ) (اِمر.)
۱- ظرفی برای اندازه گیری غلات، مایعات و...
۲- جام شراب.
۳- مجازاً، شراب، نوشیدنی.
(~. کِ) (ص فا.) شرابخوار، باده گسار.
(~. گُ) (ص فا.) شراب خوار، باده نوش.
(پِ) (ص نسب.) کارمندی که استخدام رسمی نباشد؛ قراردادی.
(پِ یِ) (اِمص.)
۱- پیمودن، طی کردن.
۲- اندازه گیری، مساحت کردن.
(پِ یَ دِ) (ص فا.)
۱- وزن کننده.
۲- نوشنده، آشامنده.