(چَ لَ)
۱- همیشک.
۲- توت فرنگی.
(چَ لَ یا چِ لِ) (اِ.) = چلیم:
۱- سر قلیان گلی که تنباکو در آن گذاشته آتش بر آن نهند؛ حقه قلیان.
۲- (در افغانستان) قلیان.
۳- نوعی از مخدرات از قبیل بنگ و چرس.
(چَ مَ لِ) (اِ. ص.) مفت، رایگان.
(چُ مَ) (عا.) (ص مر.) گول، پخمه، بی دست و پا.
(چَ لَ) (ص.)
۱- کسی که لباسهای خود را چرکین و ملوث سازد.
۲- کسی که عقلش ناقص باشد.
۳- بی نزاکت.
(چِ لِ گَ) (اِص.) قفل ساز.
(چِ لِّ) (اِ.) نخ تابیده.
(~.) (اِ.)
۱- چهل روز بعد از زایمان.
۲- چهل روزی که درویشان در گوشهای نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند.
۳- چهلمین روز درگذشت کسی.
۴- اربعین (اعم از چهل روز یا چهل سال).
۵- مدتی معین از فصل زمستان و ...
(~.) [ تر. ] (اِ.) زه کمان، وتر.
(~. نِ شَ تَ) (مص ل.) مدت چهل روز به عبادت و ریاضت پرداختن.
(چُ یا چِ لُ) [ هند. ] (اِ.) برنج پخته و آبکش شده که با خورش خورند.
(چِ) (اِ.) پارچه پنبهای سفید آهاردار که از آن برای پیراهن و زیرجامه و ملافه استفاده میشود.
(چِ لُ. خُ رِ) (اِمر.) غذایی مرکب از هر نوع خورش همراه با برنج.
(چُ لُ دِ) (ص مف.) یخ زده، خشکیده.
(چَ) (اِ.) ریسمانی است که بر گردن اسبان بندند؛ عنان، افسار.
(چِ لُ. کَ) (اِمر.) غذای معروف ایرانی مرکب از برنج ساده و کباب.
(چِ لِ یا چَ لَ. چِ لِ یا چَ لَ) (اِصت.)
۱- آواز از راه رفتن در آب.
۲- صدایی که از شلوار و جامه خیس هنگام راه رفتن برخیزد.
(چَ س) (اِ.) مارمولک ؛ کرپاس، کرپاشه، کرپاسو، و کرباسک نیز گویند
(چَ پَ) (اِ.) نک چَربَک.
(چِ چِ) (اِمر.) نوعی قندیل بزرگ که شمعها یا چراغهای بسیار در آن جا شود.