(اِ.) دانهای ریز و سیاه به اندازه دانه بِه که در طبِ قدیم برای مداوای چشم به کار میرفتهاست.
(اِ.) = چکوچ:
۱- پتک آهنگران و مسگران، مطراق.
۲- چکش.
(اِ.) مأخوذ از چینی، درختی است کوچک دارای برگهای سبز و دندانه دار. گلهایش سفید و معطر در جاهای معتدل و مرطوب میروید. برگهایش را هر سال میچینند و در ماشینهای مخصوص تخمیر و خشک میکنند و سپس آن را ...
(نِ) (اِمر.) محلی برای عرضه چای و نوشیدنیهای معمولی دیگر و غالباً به همراه قلیان و غذا به مشتریان در مکانهای عمومی.
(یِ) (اِمص.) نک چاییدن.
(اِمص.) چایش، چاییدن.
(دَ) (مص ل.) سرما خوردن، ناخوش شدن.
(چُ) (اِ.) سبد چوبی، سبدی که از چوب بید بافند.
(چَ تْ) [ انگ. ] (اِمص.) صحبت دوستانه، درد دل، ارتباط محاورهای از طریق اینترنت.
(چَ) (اِ.) سایبان کوچک دسته دار که برای حفظ خود از آفتاب یا باد و باران و بالای سر نگه دارند. ؛زیر ~ خود گرفتن کنایه از: حمایت کردن.
(~ نِ) (اِمر.) چتری که چتربازان به پشت خود میبندند و هنگام پریدن از هواپیما به خارج باز میشود و به وسیله آن فرود میآیند.
(~.) (اِمر.)
۱- کسی که با چتر نجات از هواپیما به زمین فرود آید.
۲- سربازی که به وسیله چتر نجات در خاک دشمن یا میدان جنگ فرود آید.
۳- (عا.) طفیلی.
(~.) (ص نسب.)
۱- منسوب به چتر، مانند چتر.
۲- درخت یا بوتهای که شاخه -های آن مدور و مانند چتر باشد.
۳- زلف گسترده بر روی پیشانی به شکل نیم دایره.
(چَ وَ) [ روس. ] (اِ.) (عا.) = چتور: یک چهارم بطر مشروب (معادل ۱۲۵ میلی لیتر).
(چُ) (اِ.) گنجشک.
(چِ) (اِصت.) کلمهای است که برای نهیب زدن به سگ و راندن او گویند.
(چَ) (اِ.) غلاف کارد، شمشیر و مانند آن.
(~.) (اِمص.)
۱- کوشش، سعی.
۲- خصومت، جنگ.
(~.) (اِ.) چرک، ریم.
(چَ چَ) (اِصت.) نک چکاچک.