(چَ) (اِ.) ماده مخدری است که از مالش دادن سرشاخههای گیاه شاهدانه با دست یا روی پارچه بدست میآید و آن را با توتون یا تنباکو میکشند.
(~.) (اِ.) چرخشت.
(~.) (اِ.) چیزهایی که درویشان و گدایان از گدایی جمع کنند.
(~.) [ قس. چر، چریدن ] (اِ.) چراگاه چهارپایان.
(~.) (اِمر.) رومال و روپاکی باشد که قلندران چهار گوشه آن را به هم بندند و بر دوش یا ساق اندازند و آن چه از گدایی به هم رسد در آن نهند.
(چَ) (ص.) آدم معتاد به چَرس.
(چَ) (اِ.) پرندهای است شکاری از نوع باز و به اندازه کلاغ با رنگ خاکستری و لکههای سیاه و سفید.
(چَ) (اِ.) نک بارهنگ.
(چَ) (اِ.) پوست گاو یا شتر دباغی شده.
(چَ مَ) (اِ.)
۱- اسب.
۲- اسب سفید.
(چَ) (ص نسب.) هر چیز که از چرم ساخته شده باشد.
(چَ نِ) (ص نسب.) نک چرمین.
(چَ رَ) (ص.) بیهوده، یاوه.
(چَ رَ دِ) (ص فا.) حیوان علفخوار که چرا کند. ج. چرندگان.
(چَ رَ) (اِ.) غضروف.
(چَ رِ) (اِ.) چراخور، مرتع.
(چُ) (اِ.) چین و شکن روی پارچه یا پوست بدن.
(چُ دَ) (مص ل.) چروک شدن.
کردن (چِ چِ یا چَ چَ. کَ دَ) (مص ل.) عیش کردن، خوش گذرانی کردن.
(چِ) (اِ.)
۱- ماده سفیدرنگی که از زخم و دمل بیرون آید.
۲- ماده تیره رنگ و چربی که به سبب دیر شستن بدن یا لباس در روی پوست یا لباس ظاهر شود. ؛ ~ دلِ کسی را پاک کردن ...